به گزارش پایگاه خبری ترشیزخوان؛ سید محمد حسین علم الهدی در هشتم مهر ۱۳۳۷، در یک خانواده روحانی در اهواز به دنیا آمد. پدرش مجاهد مرحوم آیتالله سید مرتضی علمالهدی بود. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از ۱۴ سالگی پا به عرصه ی فعالیت های سیاسی بگذارد.
شهید حسین علم الهدی در سن نوجوانی در روز عاشورا یکی از مؤثرترین عناصر تشکیل دهنده راهپیمایی این روز بود که پس از راهپیمایی حسین دستگیر و روانه زندان میشود. وی که کوچکترین زندانی سیاسی است ماهها شکنجه میشود، اما هیچ سخنی نمیگوید، پس از آزادی از زندان با تشکیل انجمن اسلامی و جلسه سخنرانی جوانان سردرگم را به اسلام و مکتب دعوت میکند.
حسین در رشته تاریخ دانشگاه مشهد ثبت نام میکند و از همان اول با حوزه علمیه مشهد تماس نزدیک برقرار میکند و با روحانیون مبارزی چون حجت الاسلام خامنهای، حجت الاسلام طبسی، حجت الاسلام هاشمی نژاد آشنا میشود.
نفوذ کلامی حسین به گونهای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت میکرد، نمیرفتند.
وی با نصب اعلامیهها و رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی را ایفا کرد و در کنار دانشجویان برنامهها را به روحانیون، بازاریان و دانشآموزان نیز اطلاع میداد. از جمله کارهای دیگر وی آتش زدن گارد دانشگاه مشهد و آتش زدن چندین سینما و مشروبفروشی بود.
حسین علمالهدی اکثر روزها را روزه میگرفت و در بسیاری از شبها برای مناجات به حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) میرفت.
در زمانی که رژیم طاغوت مردم مسلمان ایران را به گلوله میبست، حسین شهید همراه با چند تن از همفکرانش در اهواز هسته مرکزی سازمان موحدین را تشکیل داد و در این هنگام بود که حسین از قبل به سلاح ایمان مجهز بود به اسلحه گرم نیز مجهز شد.
اولین عملیات وی شرکت در ترور و اعدام پل گریم مزدور و مستشار آمریکایی بود که با اعدام وی اعتصاب شرکت نفت که به فرمان امام انجام شده بود سر زبانها افتاد و پس از این عمل بود که همه عناصر خائن به ملت و انقلاب از ترس جان خود فرار را بر قرار ترجیح دادند.
حسین در رشته تاریخ دانشگاه مشهد ثبت نام میکند و از همان اول با حوزه علمیه مشهد تماس نزدیک برقرار میکند و با روحانیون مبارزی چون حجت الاسلام خامنهای، حجت الاسلام طبسی، حجت الاسلام هاشمی نژاد آشنا میشود.
نفوذ کلامی حسین به گونهای بود که استادان چپی و شاهنشاهی در هر کلاسی که حسین شرکت میکرد، نمیرفتند.
وی با نصب اعلامیهها و رهبری تظاهرات در دانشگاه مشهد نقش عظیمی را ایفا کرد و در کنار دانشجویان برنامهها را به روحانیون، بازاریان و دانشآموزان نیز اطلاع میداد. از جمله کارهای دیگر وی آتش زدن گارد دانشگاه مشهد و آتش زدن چندین سینما و مشروبفروشی بود.
حسین علمالهدی اکثر روزها را روزه میگرفت و در بسیاری از شبها برای مناجات به حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) میرفت.
در زمانی که رژیم طاغوت مردم مسلمان ایران را به گلوله میبست، حسین شهید همراه با چند تن از همفکرانش در اهواز هسته مرکزی سازمان موحدین را تشکیل داد و در این هنگام بود که حسین از قبل به سلاح ایمان مجهز بود به اسلحه گرم نیز مجهز شد.
اولین عملیات وی شرکت در ترور و اعدام پل گریم مزدور و مستشار آمریکایی بود که با اعدام وی اعتصاب شرکت نفت که به فرمان امام انجام شده بود سر زبانها افتاد و پس از این عمل بود که همه عناصر خائن به ملت و انقلاب از ترس جان خود فرار را بر قرار ترجیح دادند.
برای حسین مبارزه در شهر بخصوص معنی نداشت و وی با مشاهده جنایات رژیم سابق به فکر ترور شمس تبریزی فرماندار نظامی معدوم در اهواز میافتد و شبی به خانه وی حمله میکند که مزدوران محافظ خانه وی متوجه میشوند و پس از ساعتها تلاش وی را دستگیر میکنند و به شدت شکنجه میکند. در دادگاه نظامی وی را محکوم به اعدام میکنند و تنها از حسین میخواهند که رفیق خود را معرفی کند ولی وی ضمن انکار حمل بمب هیچ سخنی نمیگوید. در زندان نیز به زندانیان روحیه میدهد. وی همیشه به مکتب میاندیشید و موضعش در برخورد با گروه های چپ و منحرف تنها برخورد هدایتگرانه بود نه صمیمیت.
حسین طرح مبتکرانه جالبی برای فرار زندانیان سیاسی از اهواز کشید که بر اثر اوجگیری مبارزات، رژیم مجبور به آزادی آنان شد.
شهید علم الهدی که از نظر مأموران جلاد اهواز فردی شناخته شده بود، برای ادامه مبارزه و به منظور استقبال امام به تهران آمد و در کنار برادران دیگر سازمان موحدین فعالیت کرد و یکی از محافظان مسلح مخصوص امام شد.
شهادت
در دی ماه سال ۱۳۵۹ براثر خیانت بنیصدر، در یک پاتک، عراقی ها حدود ۷۰ نفر از بهترین جوانان کشورمان را مظلومانه به شهادت رساندند.
نقل میکنند پس از اشغال هویزه توسط مزدوران بعثی، شخص صدام جهت بازدید منطقه به محل آمده بود هنگامی که در مقابل ۷۰ نفر از بهترین و جان برکف ترین یاران امام و یاوران اسلام قرار میگیرد از شدت خشم دستور می دهد که اجساد را بر زمین بخوابانند و به تانڪها فرمان میدهد که از روی این پیکرهای مقدس عبور کنند.
نیروهای بعثی عراق با تانك از روی اجساد مطهر شهدای هویزه گذشتند، طوری كه هیچ اثری از شهدا نماند. بعدها جنازهها به سختی شناسایی شدند. حسین را از قرآنی كه در كنارش بود شناختند؛ قرآنی که با امضای امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه ای بود.
شهید حسین علمالهدی، شـهـیدی که شب قبل از شهادت لباس نو پوشید و گفته بود به دیدار خدا میرود
روحشان شاد
انتهای پیام/