به گزارش پایگاه خبری ترشیز خوان؛ در دوران امام صادق علیهالسلام یک نهضت علمى ،فکرى و جنگ عقاید شروع شده بود که در سایر دوران سابقه نداشت. نهضتهای علمی و فکری بیش از نهضتهای سیاسی وجود داشت، علوم اسلامى درحال تدوین بود. در میان مسلمانان یک شور و هیجان براى فهمیدن و تحقیق پیدا شده بود و دعوای امویان و عباسیان فرصتی طلایی را برای تربیت جامعه به وجود آورده بود. لذا امام مبارزهی علمی و جهاد علمی برای تشکیل حکومت اسلامی و سپس تمدن اسلامی را در این دوران رهبری نمودند.
سیاست حکومتداران در استفاده از قدرت علم، امام صادق (ع) را بر آن داشت تا با تعمق و تدبر در جوانب امور تصمیم مهمی بگیرند، کار سیاسی و مبارزهی علنی با توجه به آماده نبودن شرایط آن زمان، میتوانست یک انتحار سیاسی باشد، لذا امام به یک انقلاب بنیادی روی آوردند. کار سیاسی، دشواریهای فراوان دارد، ولی کار فکری -یعنی مبارزهی با تحریف- در حقیقت بریدن شاهرگ دستگاه خلافت است؛ دستگاهی که جز با تکیه بر دین انحرافی، توان ماندن نداشت.
دوران امام صادق(ع) دوران فرقهها، نحلهها، دانشها و عالمان دروغین نیز بود. پیدایش علوم انحرافی و فرقههای گمراهکننده در جامعهی اسلامی، خطر بزرگی بود که اصل اسلام را تهدید میکرد. بنیعباس برای از بین بردن فضائل اهل بیت و مخدوشکردن چهرهی آنان، از اینگونه علوم و افکار انحرافی حمایت میکردند. تا جایی که حتی زنادقه نیز با حمایت دربار به تبلیغ کفر و الحاد میپرداختند.
لذا امام با درک دقیق اوضاع و بصیرت کامل، به نهضت علمی روی آوردند و برای اینکه حکومت خود را بنا نمایند،ابتدا باید حکومت کفر را ساقط کنند و از آن جایی که «قدرت علم» یکی از اضلاع و پایههای مهم حکومت ستمگران بود، امام صادق(ع) با رویآوردن به نهضت علمی، علاوه بر اینکه به این ضلع از حکومت جور میتاختند، زمینهی تشکیل حکومتشان بر پایهی قدرت علمی اسلامی را نیز مهیا میساختند.
- نویسنده : مصطفی علیجانزاده