در آرزوی مرجعیت رسانه‌ای
در آرزوی مرجعیت رسانه‌ای
ضرورت است که نظام رسانه ای ما، متناسب با فضای تازه و ظرفیت های جدید و بر اساس حرفه‌ای‌گری، صداقت تخصصی، اخلاق رسانه‌ای و پاکیزه زبانی نوسازی شود و با گستره دامن همراهی، به مرجعیت رسانه‌ای رسید.

به گزارش پایگاه خبری ترشیزخوان؛ دنیا بر اساس رابطه بنا شده است. این اصل، همزاد زیست اجتماعی انسان است به گونه ای که می توان گفت بدون “ارتباط” همیچ اتفاقی نمی افتد چه رسد به این که جامعه ای ساخته شود؛ اجتماعی شکل گیرد که به ملت یا امت تبدیل شود.

همه چیز به ارتباط گره خورده است. زبانِ این ارتباط هم “رسانه” است و نخِ تسبیح پیوستگی جامعه نیز هم. از همین روست که “علمِ رسانه” را “علمِ ارتباطات” نامیده اند و بدین وسیله به تدبیر امور ارتباطات بین الانسانی در جغرافیای جهانی می پردازند. این را هم می توان اضافه کرد که حتی دیگر موجودات هم برای خود و متناسب با نیاز خویش، دارای ظرفیتی در این زمینه هستند و پیام های خود را به یکدیگر منتقل می کنند.

پس می توان گفت رسانه مثل هوا در همه هستی جاری است و زیستن بدون آن، نشدنی است. البته در گذر زمان هم رسانه ها ساختار نو می کنند و شیوه ها را تنوع می بخشند اما فلسفه وجودی شان همان است که بود؛ ارتباطات! دنیا دارد از این شاهراه برای توسعه خویش بهره می برد. حتی قدرت می سازد و به اقتدار تبدیل می کند. این هم مسئله ای است که ما باید بدان توجه و اهتمام داشته باشیم.

نظام ما نیز در پنجمین دهه حیات خود باید بیش از گذشته به این مهم عنایت داشته باشد. صاحبان تصمیم هم باید به این نتیجه رسیده باشند که ما نیازمند یک نظام رسانه ای پویا و چابک هستیم که به جایگاه مرجعیت رسانه ای برسد. آن هم در زمانه ای که رسانه های رسمی اگر رسم رسانگی فروگذارند و در سیاست های محدود حرکت کنند در شیب تند کاهش مخاطب می افتند و باز آن هم نه فقط برای مردم خودمان که برای دیگر جوامع نیز هم.

نظامی که برای همه موضوعات، مسئله خوانی و طرح برای پاسخ داشته باشد. واقعیت –با هزار تاسف- این است که رسانه های ما تا کنون چندان که باید نتوانسته اند نیاز نظام برای انتقال پیام را براورده کنند. ما علاوه بر لکنت حرفه ای، گاه دچار تک و پاتک نسبت به یکدیگر شده ایم و توان برخی از رسانه های ما، مصروف دفع بخشی دیگر شده است. یعنی دستِ چپ و راست ما، مدام به کار شستنِ یکدیگر بوده اند به جایی این که چشم ها را بشویند و برای جور دیگر دیدن و بهتر دیدن آماده کنند! نتیجه هم شده است روزگار موجود که داریم با همه وجود، لمس می کنیم. روزگاری که نه فرهنگ ملی در آن امنیت دارد و نه حتی دین با همه ساختار ها و قواعد و متون متقن اش.

برای عبور از این روزگارِ پر چالش و گذر موفق از این پیچِ تاریخی، باید همه ظرفیت های رسانه ای را در نظامی، جامع، هم افزار کرد و با بهره گیری از توان های متشتت، انرژیی متراکم به وجود آورد که توان پدافند نسبت به فرهنگ خودی و و حتی آفند به بیگانه را داشته باشد.

این ضرورت، می طلبد تا نظام رسانه ای ما، متناسب با فضای تازه و ظرفیت های جدید، نوسازی شود. آن هم بر اساس حرفه ای گری، صداقت تخصصی، اخلاق رسانه ای و پاکیزه زبانی. با این رویکرد می توان مخاطبان رفته را هم باز گرداند و با گستره دامن همراهی، به مرجعیت رسانه ای رسید. چیزی که به شدت بدان نیاز داریم.

انتهای پیام/

  • نویسنده : عباس محمدیان